یک ایستگاه پلیس شهر کوچک تبدیل به میدان نبرد میان یک قاتل حرفه ای، یک پلیس تازه کار و یک کلاهبردار می شود که در پشت میله ها پناه می گیرد و جایی برای فرار ندارد.

داستان خانواده بزرگی که برای یک شام کریسمس، گرد هم می آیند.

وندی در جزیره ای مرموز و عجیب و غریب گم شده است که در آن پیر شدن و گذر زمان با هم ارتباطی ندارند. او برای نجات خانواده اش، دستیابی به آزادی و سرزندگی جوانی باید با خطر مرگباری که در آن جا در حال گسترش

فیلم در مورد یک افسر پلیس به نام جو بایلور می‌باشد که پس از تنزل مقام به مرکز پاسخگوی تلفنی 911 منتقل شده است، زمانی که جو یک تماس اضطراری از طرف زنی که ربوده شده است دریافت می‌کند، تلاش می‌کند تا هر

پس از فرو ریختن یک معدن الماس دور افتاده در شمال کانادا، یک راننده کامیون باید از یک اقیانوس یخ‌زده عبور کند و به نجات معدنچیان گرفتار شده در معدن برود.

یک ستاره‌ی اسبق اسب‌سواری، برای دور کردن یک پسر جوان از مادر الکی‌اش دست به هر کاری می‌زند و در این راه به رستگاری می‌رسد.

هنگامی‌که «لاکی پرسکات» از خانه‌ همیشگی‌شان فاصله می‌گیرد و به یک شهر کوچک نقل می‌کند، با یک اسب تنومند به نام «اسپیرت» آشنا می‌شود و زندگی‌اش برای همیشه تغییر می‌یابد.

یکی از پلیس های اینترپل در تلاش است سارق پرآوازه آثار هنری را پیدا کند.

«جیمز باند» مدتی است بازنشسته شده و در آرامش به سر می‌برد، اما دوست قدیمی‌اش «فلیکس لیتر» از او برای پیدا کردن یک سارق مرموز مسلح به فناوری مدرن کمک می‌خواهد و او را به سمت ماموریتی خطرناک سوق می‌دهد.

درست در همان زمانی که «تسا» بزرگترین تصمیم زندگی‌اش را می‌گیرد، همه‌چیز تغییر می‌کند. افشاگری در مورد خانواده وی و خانواده «هاردین»، هر آنچه را که قبلاً می‌دانستند در تردید قرار می‌دهد و در کنار هم ما

«کیتی میچل» نواجوان راهی یک سفر جاده‌ای همراه با پدر و مادر مغرور و برادر کوچک‌ترش می‌شود تا اولین سال تحصیلی را در مدرسه فیلم‌سازی آغاز کند اما هنگامی‌که تمامی دستگاه‌های الکترونیکی دنیا زنده می‌شوند

به دنبال یک سری جنایات غیرقابل توضیح، پدری با پسرش که 10 سال قبل ناپدید شده بود دیدار می کند. در این فیلم، بازیگرانی چون "آگاته روسل"، "وینسنت لیندون"، "گیرانس ماریلیر" و "لاس سلامه" نقش آفرینی می کنن