خلاصه داستان: یک فوتبالیست جوان و با استعداد باید بین دنبال کردن رویاهای موفقیت در فوتبال و بازگشت به دانشگاه برای حمایت از خانواده‌اش یکی را انتخاب کند.
خلاصه داستان: داستان در دهه ۱۹۹۰ اتفاق می‌افتد. “خانه دیوانه” زندگی برنی، خانه‌دار مذهبی، و خانواده‌اش را دنبال می‌کند. وقتی کارگران روسی در خانه برنی به عنوان جنایتکاران تحت تعقیب شناخته می‌شوند، برنی باید شجاعت به خرج دهد و خانواده زندانی‌اش را نجات دهد، در حالی که به تدریج دیوانه می‌شود.
خلاصه داستان: یک رقاص سرسخت و یک بازیکن مغرور فوتبال آمریکایی علیه احساسات خود نسبت به یکدیگر مبارزه می‌کنند، زیرا آینده پس از فارغ‌التحصیلی ممکن است آن‌ها را از هم جدا کند.
خلاصه داستان: یک پسر جوان به نام جولیان که تولدش در شب کریسمس با مرگ خواهرش غمگین می‌شود و خانواده‌اش را در سوگ فرو می‌برد، تا زمانی که با هدویگ که عاشق کریسمس است آشنا می‌شود و دوباره به کریسمس ایمان می‌آورد.
خلاصه داستان: آدم سفری جاده‌ای در سراسر آمریکا را آغاز می‌کند تا ردپای چندین مرد که هر کدام می‌توانند پدر دوری او باشند را پیدا کند. هر یک از این مردان زندگی کاملاً متفاوتی دارند و مسیر هرکدام می‌توانست زندگی او را شکل دهد.
خلاصه داستان: اندرو اسکات چندین شخصیت را در اجرای نمایش "دایی وانیا" اثر چخوف، که به صورت زنده در وست اند لندن فیلمبرداری شده است، به زندگی می‌آورد. این اقتباس تک نفره امیدها، رویاها و پشیمانی‌ها را با دقت به تصویر می‌کشد و به بررسی پیچیدگی‌های احساسات انسانی می‌پردازد.
خلاصه داستان: در دوران جنگ جهانی اول، دکتر استفانو زورزی در کلینیکی کار می‌کند و به درمان جراحات سربازان و موارد خودزنی برای اجتناب از جنگ می‌پردازد. دکتر جولیو که به سربازان کمک می‌کند، به رقابتی خاموش تبدیل می‌شود که پرستار آنا را نیز درگیر می‌کند. آنفولانزای اسپانیایی به شهر حمله می‌کند.
خلاصه داستان: یک زوج جوان به دام یک خون‌آشام ۵۰۰ ساله و تشنه به خون می‌افتند؛ این غریبه جذاب سعی می‌کند آن‌ها را متقاعد کند که شریک‌های خود را عوض کنند و به نوع او بپیوندند.
خلاصه داستان: یوگنی اونگین که اشراف زاده‌ای پر زرق و برق است از زندگی اشرافی و پر از ناز و نعمت خود خسته شده و تصمیم می‌گیرد به روستایی دور افتاده مهاجرت کند. این تصمیم برایش پیامدهای غیرمنتظره زیادی به بار می آورد و مسیر زندگی اش را عوض می کند
خلاصه داستان: در شهری کوچک و خانوادگی در فلوریدا در سال 1974، یک ون سفید شوم دختری جوان را تعقیب می‌کند و عدم باور والدینش به یک کابوس وحشتناک در شب هالووین منجر می‌شود.
خلاصه داستان: این داستان در مورد یک دانشجوی سال اول است که پس از مرگ مشکوک چهار خواهر و برادرش در هفته‌های اول دانشگاه، باید ترس‌های خود را کنار بگذارد زمانی که یک قاتل نقاب‌دار او را به عنوان قربانی بعدی خود انتخاب می‌کند.
