یه دختر جوان و شجاع وارد شورای شهر می‌شه تا دنیا رو جای بهتری کنه... ولی اولین چیزی که کشف می‌کنه اینه که بعضی آقایون فکر می‌کنن هنوز تو قرون وسطا زندگی می‌کنن! شهردار محترم به جای رسیدگی به مشکلات شهر، تخصص عجیبی در تجاوز به مرزهای شخصی دیگران داره! نونکا هم می‌گه: «نه عزیزم، من برای این کار نیومدم!» و به جای اینکه سکوت کنه، کاری می‌کنه که تاریخ اسپانیا یه لرزش کوچیک از ترس بگیره! نتیجه؟ یه شکایت حقوقی، کلی فشار اجتماعی، و یه درام واقعی پر از اشک، خشم و کمی هم «بالاخره یه نفر حرف زد»! پایان داستان؟ نونکا تبدیل می‌شه به نماد مقاومت علیه آزار جنسی، و شهردار هم احتمالا دیگه وقت اضافه‌شو با وکیلش می‌گذرونه.

فیلم «من نونکا هستم» (I'm Nevenka) محصول سال ۲۰۲۴، به کارگردانی ایثیار بویاین (Icíar Bollaín) و نویسندگی مشترک او با ایسا کامپو (Isa Campo)، داستان واقعی نونکا فرناندز، عضو شورای شهر پونفرادا در اسپانیا را روایت می‌کند. او در سال ۲۰۰۰ علیه شهردار شهر، ایسماعیل آلوارس، به دلیل آزار جنسی شکایت کرد و با وجود فشارهای اجتماعی و رسانه‌ای، موفق به کسب اولین محکومیت قضایی برای آزار جنسی توسط یک سیاستمدار در اسپانیا شد. خلاصه داستان: نونکا فرناندز، زنی ۲۳ ساله، پس از پیوستن به شورای شهر پونفرادا، مورد توجه و سپس آزار جنسی مداوم شهردار قرار می‌گیرد. با وجود تهدیدها و فشارهای اجتماعی، او تصمیم می‌گیرد علیه شهردار شکایت کند و با شجاعت در برابر سیستم سیاسی و اجتماعی مقاومت می‌کند. این اقدام او را به یکی از پیشگامان مبارزه با آزار جنسی در محیط کار در اسپانیا تبدیل کرد.

چهار تا غول تکنولوژی، که هرکدوم یه‌جوری دنیا رو خراب کردن، جمع می‌شن تو یه عمارت لاکچری وسط کوه، به‌قول خودشون برای استراحت... ولی واقعیت؟ یه‌جور جنگ نرم بین ابرمیلیاردرهای عجیب‌وغریب که هریک یه پروژه عجیب تو سرشونه! یکی دنبال جاودانگیه (با آپلود مغزش روی فضای ابری!) یکی می‌خواد یه اپلکیشن مدیتیشن راه بندازه که فقط ثروتمندا می‌فهمنش یکی دنبال خرید شرکت رقیبشه تا ذهن همه رو کنترل کنه و اون یکی فقط نمی‌خواد کشته بشه و نتیجه؟ یه تعطیلات آخر هفته پر از خیانت، جلسات خنده‌دار، دعواهای بچه‌گانه، تلاش برای قتل (ولی با کلاس!) و کلی نقد به دنیای امروز که انگار مدیرای تکنولوژی بیشتر دنبال تسلطن تا تکنولوژی!

فیلم «Mountainhead» محصول ۲۰۲۵، یک کمدی سیاه و طنزآمیز است که توسط جسی آرمسترانگ، خالق سریال «Succession»، نوشته و کارگردانی شده است. چهار میلیاردر فناوری—ونیس (کوری مایکل اسمیت)، جف (رامی یوسف)، رندال (استیو کارل) و هوگو ملقب به «سوپر» (جیسون شوارتزمن)—برای یک تعطیلات آخر هفته در عمارت کوهستانی لوکسی به نام «Mountainhead» گرد هم می‌آیند. در حالی که جهان درگیر آشوب‌های ناشی از فناوری‌های آن‌هاست، این چهار نفر با انگیزه‌های پنهان و تضادهای شخصی روبرو می‌شوند. ✅ نکات مثبت: 1. فیلم‌نامه قوی و تیزبینانه – نوشته‌ی جسی آرمسترانگ، با دیالوگ‌های هوشمندانه و طعنه‌آمیز، تضاد میان ظاهر انسانی و رفتار سرد میلیاردرهای فناوری را عالی نشان می‌دهد. 2. بازی‌های قوی بازیگران – استیو کارل، جیسون شوارتزمن و رامی یوسف هرکدام شخصیت‌های عجیب اما باورپذیری را به تصویر کشیده‌اند. 3. طنز تلخ و اجتماعی – فیلم به‌خوبی موفق شده طنز را با نقد سرمایه‌داری و نقش فناوری در تخریب جامعه ترکیب کند، بدون آن‌که بیش از حد شعارگونه شود. 4. فضاسازی عالی – عمارت «Mountainhead» حس ایزوله بودن و بیگانگی این شخصیت‌ها با دنیای واقعی را به زیبایی منتقل می‌کند. 5. پایان غیرکلیشه‌ای – پایان فیلم از مسیر پیش‌بینی‌شده خارج می‌شود و بیننده را به تفکر درباره مسئولیت‌های اخلاقی در عصر فناوری وا‌می‌دارد. --- ❌ نکات منفی: 1. ریتم کند در نیمه میانی – برخی منتقدان اشاره کرده‌اند که فیلم در بخش میانی دچار افت ریتم می‌شود و برخی دیالوگ‌ها بیش از حد کش‌دار هستند. 2. شخصیت‌پردازی ناقص برخی کاراکترها – شخصیت «هوگو» در مقایسه با بقیه عمق کمتری دارد و انگیزه‌هایش به اندازه دیگران روشن یا قانع‌کننده نیست. 3. مخاطب خاص‌پسند – فیلم ممکن است برای تماشاگران عادی که به دنبال سرگرمی ساده هستند، بیش از حد متفکرانه یا دیالوگ‌محور باشد. 4. تاکید بیش از حد بر نمادگرایی – برخی مفاهیم نمادین فیلم مانند «بارگذاری ذهن»، بیش از حد استعاری باقی می‌مانند و ممکن است برای مخاطبان نامفهوم جلوه کنند.

امتیاز پیشنهادی: 6.5 تا 7 از 10 اگر به فیلم‌هایی مانند Project X، EuroTrip یا سریال‌های نوجوانانه اسپانیایی مثل Élite علاقه دارید، «Mallorca 2025» می‌تونه براتون سرگرم‌کننده و آشنا باشه. وقتی دبیرستان تموم میشه و مغز بچه‌ها هنوز تو حالت "تابستونیه"، فقط یه چیز تو ذهنشونه: سفر، ساحل، مهمونی... و احتمالاً یه عالمه اشتباه! توی این فیلم، یه عده نوجوون اسپانیایی تصمیم می‌گیرن برن مایورکا تا با "یه سفر بی‌نظیر" خاطره بسازن... ولی خب، نتیجه بیشتر شبیه ترکیبی از مست شدن، قهر کردن، دوست شدن با غریبه‌ها و اشتراک گذاشتن همه چی تو اینستاگرام درمیاد تو این سفر، عشق‌های ناگهانی پیدا می‌شن، دوستی‌ها آزمایش می‌شن و چند نفر هم احتمالاً برای همیشه بلاک می‌شن! فیلمی پر از مهمونی، درام، سلفی و لحظاتی که تهش آدم فقط می‌گه: «آخ جون که دبیرستان تموم شد!»

فیلم (سفر پایان‌دوره: مایورکا 2025) یک کمدی جوان‌پسند اسپانیایی است که در سال 2025 منتشر شده و داستان گروهی از دانش‌آموزان دبیرستانی را دنبال می‌کند که برای جشن پایان تحصیل‌شان به جزیره مایورکا سفر می‌کنند. این فیلم ترکیبی از طنز، درام نوجوانانه و لحظاتی احساسی است که بازتابی از زندگی مدرن جوانان اسپانیایی ارائه می‌دهد. --- خلاصه داستان: در پایان دوران دبیرستان، گروهی از دانش‌آموزان یک مدرسه در مادرید تصمیم می‌گیرند سفری به مایورکا داشته باشند تا آخرین لحظات با هم بودن را جشن بگیرند. در طول این سفر، آن‌ها با چالش‌های شخصی، عاشقانه‌ها، خیانت‌ها، مستی‌ها و دوستی‌های واقعی روبه‌رو می‌شوند. فیلم بر محور رشد شخصی شخصیت‌ها، تضاد نسل‌ها، تأثیر شبکه‌های اجتماعی و ارزش دوستی و تجربه‌های واقعی زندگی تمرکز دارد. --- نقاط قوت: -واقع‌گرایی نسل Z: فیلم به خوبی دنیای نوجوانان امروزی را با استفاده از موسیقی‌های ترند، زبان رایج بین آن‌ها، و دغدغه‌هایی مثل اضطراب آینده، رابطه با والدین، و روابط عاطفی نمایش می‌دهد. -فیلم‌برداری زیبا: لوکیشن‌های مایورکا با نور آفتابی، سواحل زیبا و فضای تابستانی به فیلم جلوه‌ای شاد و پرانرژی داده است. -شخصیت‌پردازی خوب: شخصیت‌های مختلف با ویژگی‌های منحصر به‌فردی معرفی شده‌اند که باعث می‌شود مخاطب با آن‌ها هم‌ذات‌پنداری کند. --- نقاط ضعف: -کلیشه‌ای بودن بعضی لحظات: برخی بخش‌های فیلم مانند مهمانی‌های شبانه یا درام‌های عاشقانه پیش‌بینی‌پذیر و مشابه فیلم‌های دیگر ژانر نوجوانانه هستند. -روایت پراکنده: به دلیل تعدد شخصیت‌ها و خطوط داستانی، گاهی تمرکز فیلم از دست می‌رود. دلایل امتیاز پایین: 1. کلیشه‌ای بودن داستان همه چیز خیلی آشناست: مهمونی ساحلی ✔️ عشق تابستونی ✔️ قهر و آشتی ✔️ مستی و سوتی ✔️ انگار یه نسخه اسپانیایی از ده تا فیلم دیگه‌ست که قبلاً دیدیم. 2. شخصیت‌های سطحی بعضی شخصیت‌ها فقط تیپ هستند (مثلاً "بچه باهوشه"، "دختربد"، "پسر خوش‌تیپ ولی خنگ") و خیلی عمق ندارن. مخاطب شاید نتونه واقعاً باهاشون ارتباط برقرار کنه. 3. پراکنده بودن روایت فیلم بین شخصیت‌های زیاد و داستان‌های مختلف می‌پره، برای همین تمرکز تماشاگر ممکنه از بین بره. بعضی داستانک‌ها نصفه‌نیمه رها می‌شن. 4. ریتم کند وسط فیلم فیلم شروع خوبی داره، ولی وسطش یه مقدار افت می‌کنه و بیننده احساس می‌کنه کش‌دار شده. 5. مخاطب خاص این فیلم بیشتر برای نوجوان‌ها و جوان‌های زیر ۲۵ سال جذابه. تماشاگرهای بزرگ‌تر یا منتقدهای حرفه‌ای ممکنه باهاش ارتباط نگیرن و امتیاز پایین بدن. --- با همه‌ی این‌ها، اگه کسی دنبال یه فیلم فان تابستونی با حس و حال سفر، دوستی و جوونیه، باز هم می‌تونه ازش لذت ببره. نمره پایین لزوماً به‌معنای بد بودن برای همه نیست — فقط به معنی اینه که "شاهکار هنری" نیست

کری واشنگتن خانمه!هیچ ربطی به دنزل نداره شوهرش یکی دیگس!

«آوریل» (April) محصول سال ۲۰۲۴ به کارگردانی «دئا کولومبگاشویلی»یک درام جسورانه و تأثیرگذار است که به موضوعات حساسی مانند سقط جنین، فشارهای اجتماعی و نابرابری جنسیتی در گرجستان معاصر می‌پردازد. خلاصه داستان: نینا (با بازی «یا سوخیتاشویلی») پزشک متخصص زنان و زایمان در یک بیمارستان کوچک در منطقه‌ای روستایی در شرق گرجستان است. او با وجود ممنوعیت قانونی، به زنان نیازمند خدمات سقط جنین و پیشگیری از بارداری ارائه می‌دهد. پس از مرگ نوزادی در حین زایمان تحت نظارت او، نینا با اتهامات جدی مواجه می‌شود و زندگی حرفه‌ای و شخصی‌اش تحت بررسی دقیق قرار می‌گیرد. این حادثه باعث می‌شود تا گذشته‌اش، از جمله روابط شخصی و اقداماتش در زمینه سقط جنین، مورد بازجویی قرار گیرد. فیلم شامل صحنه‌های واقعی و بی‌پرده از زایمان و سقط جنین است که واقع‌گرایی و شدت احساسی آن را افزایش می‌دهد.کارگردان با استفاده از تصاویر نمادین و گاه سورئال، به درون‌مایه‌های ترس، تحول و رستگاری می‌پردازد.

آلیسون یه دختر فوق‌العاده زرنگ و باهوشه که نمی‌شنوه ولی فوق‌العاده خوب لب‌خونی می‌کنه. یعنی اگه تو فکر فحش دادن بهش باشی، همون لحظه از روی لبت می‌خونه، می‌فهمه، و با لبخند تو دلتو خالی می‌کنه ایشون توی اداره پلیس توی یه بوفه کار می‌کنه، ولی خب چون دنیا بی‌رحمه و اجاره خونه‌ها گرون، شب‌ها توی یه بار هم کار می‌کنه. یعنی نصف شب‌ها نوشابه باز می‌کنه، صبح‌ها لب‌خونی می‌کنه؛ قهرمان واقعی همینه نه اونایی که تو مارول پرواز می‌کنن! یه روز پلیس میاد و می‌گه: «آلیسون! بیا کمکمون کن، تو می‌تونی از روی حرکت لب خلافکارا، برنامه دزدی‌شونو بخونی!» اونم می‌گه: «ببخشید من فقط املت درست می‌کردم، چی شد یهو مأمور مخفی شدم؟» ولی خب، کم‌کم می‌ره وسط عملیات مخفی، یه خلافکار خوش‌تیپ به اسم لیام هم پیدا می‌شه که اگه نفس بکشه، نصف توییتر عاشقش می‌شن. آلیسون هم می‌مونه بین عشق، وجدان کاری، و اینکه این دزد واقعاً مهربونه یا فقط قشنگ لب تکون می‌ده! --- ✅ نقاط مثبت: لب‌خونی سطح خدایان: آلیسون حرف نمی‌زنه، ولی جوری لب‌خونی می‌کنه که اگه رئیس پلیس توی اتاق بغلی بگه "ماکارونی"، اون با ماکارونی بیاد. بازیگر نقش اصلی؟ گل کاشته!: رز آی‌لینگ-الیس انقدر خوب بازی کرده که آدم شک می‌کنه خودش واقعاً یه مأمور مخفیه که فقط ادای بازیگرها رو درمیاره. رابطه با خلافکار؟ بله، کلاسیک‌ترین کلیشه دنیا، ولی خیلی خوب دراومده! مخصوصاً وقتی آدم نمی‌دونه قراره این دزد اونو نجات بده یا بزنه زیر همه‌چی و فلنگو ببنده. ❌ نقاط منفی: گاهی آلیسون انقدر تصمیمات عجیب می‌گیره که آدم فکر می‌کنه شاید اینترنتش قطع بوده و نتونسته گوگل کنه «اگه پلیس بهم مأموریت داد چیکار کنم؟» بعضی قسمت‌ها کش میاد. مثلاً می‌خوای بفهمی دزدا کی حمله می‌کنن، ولی یه ربع می‌ری تو چشم‌های لیام زوم می‌کنی که آیا قصد عاشقی داره یا دزدی.

خلاصه داستان: آلیسون بروکس (با بازی درخشان رز آی‌لینگ-الیس)، یک زن ناشنوای جوان است که در کافه‌تریای اداره پلیس کار می‌کند و همزمان برای تأمین مخارج زندگی، در یک بار محلی نیز مشغول به کار است. او با مادر ناشنوایش، جولی، زندگی می‌کند و تلاش می‌کند تا زندگی بهتری برای هر دو فراهم کند. زندگی آلیسون زمانی تغییر می‌کند که مهارت استثنایی‌اش در لب‌خوانی توجه کارآگاه اشلی فرانسیس (شارلوت ریچی) و جیمز مارش (اندرو بوچان) را جلب می‌کند. آن‌ها از او می‌خواهند تا در یک عملیات مخفیانه برای نظارت بر یک باند جنایتکار که در حال برنامه‌ریزی یک سرقت بزرگ هستند، همکاری کند. آلیسون به‌تدریج در این دنیای پرخطر فرو می‌رود و با یکی از اعضای باند، لیام باین (کیرون مور)، رابطه‌ای پیچیده و خطرناک برقرار می‌کند. با افزایش خطرات و تهدیدها، آلیسون باید بین وفاداری به پلیس و احساسات شخصی‌اش تصمیم‌گیری کند. ✅ نقاط قوت بازی برجسته رز آی‌لینگ-الیس: او با ایفای نقش آلیسون، تصویری واقعی و ملموس از چالش‌ها و توانمندی‌های افراد ناشنوا ارائه می‌دهد. نمایش نوآورانه تجربه ناشنوایی: استفاده از تکنیک‌های بصری مانند نمایش متون روی صفحه هنگام لب‌خوانی و طراحی صوتی خاص، بیننده را به دنیای آلیسون نزدیک‌تر می‌کند. داستان‌پردازی متفاوت: تمرکز بر یک شخصیت غیرپلیس در مرکز یک داستان جنایی، نگاهی تازه به ژانر پلیسی ارائه می‌دهد. رابطه پیچیده و احساسی: رابطه میان آلیسون و لیام، لایه‌ای احساسی و انسانی به داستان اضافه می‌کند و تنش‌های درونی شخصیت‌ها را به‌خوبی به تصویر می‌کشد. ❌ نقاط ضعف برخی تصمیمات غیرمنطقی شخصیت اصلی: اقدامات خطرناک و گاهی غیرمنطقی آلیسون ممکن است برای برخی بینندگان غیرقابل باور باشد. کشش داستان در برخی قسمت‌ها: در برخی اپیزودها، ریتم داستان کند می‌شود و ممکن است تمرکز بیننده کاهش یابد.