خلاصه داستان: یک محقق ماوراءالطبیعه که در هلسینکی مستقر است، به کرالا سفر می‌کند تا مجموعه‌ای از مرگ‌های اسرارآمیز را که در جریان فیلمبرداری یک برنامه‌ی تلویزیونی واقع‌نما رخ داده‌اند، بررسی کند. در این مسیر، او با موجودی غیرقابل وصف از آیین‌های فرقه‌ای دراویدی روبه‌رو می‌شود که در جزیره‌ای اسرارآمیز کمین کرده است.
خلاصه داستان: لیو شی سان، فارغ‌التحصیل شهر، با چالش‌هایی در عشق و حرفه روبه‌رو می‌شود. او به همراه مادربزرگش به زادگاهش بازمی‌گردد و تصمیم می‌گیرد بوفه‌ی مادربزرگش را بازسازی کند تا رؤیاهای شهری خود را دنبال کند، اما موانعی که در مسیرش قرار می‌گیرند، اولویت‌های او را تغییر می‌دهند.
خلاصه داستان: وقتی یک نویسنده تنها یک سگ گریت دین را که متعلق به دوست مرحومش بوده، به سرپرستی می‌گیرد و با او ارتباط برقرار می‌کند، شروع به مواجهه با گذشته خود و زندگی خلاقانه درونی‌اش می‌کند.
خلاصه داستان: بازیگر جوانی به نام «جانی»، همسرش، «سارا» و دخترانش، «کریستی» و «آری یل» را مخفیانه از مرز کانادا وارد آمریکا می‌کند و به امید جان دادن به زندگی حرفه‌ای‌اش، خانواده را به نیویورک می‌برد. اما همگی خیلی زود در می‌یابند که آمریکا آنچنان هم سرزمین فرصت‌های بی حد و مرز نیست...
خلاصه داستان: در شهر باستانی لوریس، شورش در حال شکل‌گیری است، زیرا یک کلانتر بی‌رحم و یک غول ستمگر مردم را تحت فشار قرار داده‌اند. یک انسان جوان به دنبال کمک عرفانی الف‌ها می‌رود تا مردم را آزاد کند، اما رازها و انگیزه‌های پنهان، اتحاد شکننده‌ای را تهدید می‌کنند که ممکن است همه را به نابودی بکشاند
خلاصه داستان: ریک، که به تازگی شغل تحویل پیتزا را آغاز کرده، ناگهان با مردی در حال مرگ روبه‌رو می‌شود. آن مرد از او می‌خواهد که پیش از نیمه‌شب در سراسر شهر مسابقه دهد تا راز یک بازی پیچیده را کشف کند
خلاصه داستان: شی میاونا، یک معلم، و دانش‌آموز دردسرسازش، وانگ چیانگ، به طرز اسرارآمیزی بدن‌هایشان را با یکدیگر عوض می‌کنند. با نزدیک شدن به یک مسابقه‌ی مهم تدریس، میاونا باید با زمان رقابت کند تا پیش از آنکه دیر شود، دوباره به بدن خود بازگردد.
خلاصه داستان: سفر استیون ندومپالی، مردی که دو زندگی متفاوت دارد—یکی به عنوان خودش و دیگری به عنوان خورشی ابراهام، رهبر مرموز یک سندیکای جنایی قدرتمند جهانی.
خلاصه داستان: فرانک، معمار، از بیهوشی بیدار می‌شود و خود را در یک توالت سیار گرفتار می‌بیند. اما اوضاع بدتر می‌شود: برای اینکه در انفجار قریب‌الوقوع ساختمان از بین نرود، فرانک باید ظرف یک ساعت راهی برای خروج از این قبر آبی پیدا کند. یک رقابت نفس‌گیر با زمان!
